اثرمرکب “آغاز جهشی در زندگی،موفقیت و درآمد شما “
معرفی کتاب اثر مرکب:
کتاب اثر مرکب کتابی فوق العاده در زمینه توانمندسازی و رسیدن به موفقیت است. و نکته جالب این کتاب در مقایسه با دیگر کتاب های موفقیتی که از نگاه به آینده و چشم اندازها و خلق اهداف فرداها و پس فرداها سخن به میان می آمد و ناخواسته آن وقت غنیمت “اکنون” نادیده گرفته می شد و صرفا به کار نگارش همان فرداها وپس فرداها می آمد. فلسفه ی “اثرمرکب” از این ذهنیت ها فراتر می رود و به همین لحظه ی اکنون می پردازد. برنامه ای برای تحول در زمان حال ارائه می دهد.
همه ی ما مطمعنا می دانیم و خواندیم که موفقیت اکتسابی است، موفقیت علم است، موفقیت قابل یادگیری است، موفقیت از درون ما شکل می گیرید و اما “موفقیت فرآیندی است طولانی، که از ایجاد تغییرات کوچک در خودمان به دست می آید. همین انتخاب های کوچک و هوشمندانه.”
درباره ی نویسنده:
دارن هاردی، ناشر و دبیر تحریریه ی مجله ی موفقیت و همچنین 16 سال است که جزو سرآمدان صنعت موفقیت و پیشرفت شخصی هستند.
خود دارن نتیجه ی به کار بردن اصول بسیار ساده اثر مرکب است. و در این کتاب از اصول موفقیت خودش پرده برمی دارد و به ما این اصول را یاد می دهد.
و من خلاصه این کتاب را با عشق فراوان به شما تقدیم می کنم.
و اما شما برای داشتن یک زندگی فوق العاده این کتاب را حتما بخوانید و مهم تر از همه به آن عمل کنید.
حالا که تصمیم به خواندن این کتاب گرفته اید به خود متعهد شوید که تمامی تمرین ها، مطالب وراهکارهای ساده ی این کتاب را به مرحله اجرا درآورید تا ازنتایج آن بعد ازمدتی شگفت زده شوید.
پیشنهادی که بهتون دارم این است که بعد از خواندن این خلاصه، ده جلد از این کتاب را بخرید، یکی را برای خودتان نگه دارید و نه جلد دیگر را به کسانی که دوستشان دارید هدیه دهید. کسانی که دوست دارید زندگی بهتر و موفق تری داشته باشند. مطمئن باشید آن ها ازشما سپاس گذاری خواهند کرد.
” اثر مرکب را راهنمای عمل زندگی تان قرار دهید، فقط با انجام یک قدم ساده در هر مرحله”
تصمیمات ما، سرنوشت و آینده مان را رقم می زند، آینده همان چیزی است که ما آن را می سازیم. تصمیمات کوچک روزمره مان یا ما را به زندگی دلخواه می رساند یا به یک فاجعه ختم می شود.
مقدمه ای از دارن هاردی:
هیچ فرمول مخفی، نوش داروی سحرآمیز یا راه حل ساده ای برای موفقیت وجود ندارد. هیچ وقت نمی توانید با مالیدن یک کرم بر روی صورتتان، بیست سال جوانتر شوید. موفقیت در دنیا به سرعت به وجود نمی آید.
طبق تجربه های شخصی خودم و استفاده از اثر مرکب، به موفقیت هایی دست یافتم و در این کتاب به شما مدارک و شواهد زنده ارائه می دهم نه فقط نظریه های تکراری.
قبل از اینکه ادامه ی کتاب را بخوانید یک هشدار مهم بدهم: کسب موفقیت سخت است، این فرایند پرزحمت، ملال آور وحتی بعضی وقت ها خسته کننده است. پولدار شدن، نافذ و جهانی شدن در رشته خودتان آهسته و دشوار اتفاق می افتد.
پس باید منظم و متعهد به این برنامه ها عمل کنید.
و اینکه شما همین الان تقریبا تمام چیزهایی را که برای موفقیت می خواهید می دانید. شما به یادگیری بیش تری احتیاج ندارید، بلکه شما یک برنامه ی عملی جدید می خواهید، وقت آن رسیده است رفتارها و عادت های جدید در خودتان خلق کنید.
بیایید شروع کنیم……
فصل اول: اثر مرکب در عمل
برای درک بهتر اثر مرکب با یک مثال شروع می کنیم:
سه تا دوست صمیمی را در نظر بگیرید که کنار هم بزرگ شده اند، در یک محل زندگی می کنند، حساسیت هایی شبیه به هم دارند، درآمد سالانه در حدود 50هزار دلار است، هر سه ازدواج کرده اند سلامتی و وزن طبیعی دارند و فقط کمی درباره ی “چاقی بعد از ازدواج” نگران هستند.
دوست اول لری همان کارهای همیشگی را انجام می دهد و از این وضع هم تا حدودی راضی هست فقط گاهی اوقات شکایت می کند که چرا هرگز چیزی تغییر نمیکند.
دوست دوم اسکات تصمیم دارد یک سری تغییرات مثبت کوچک وبه ظاهر بی اهمیت را شروع کند. مثل: شبی ده صفحه از یک کتاب خوب را بخواند، توی مسیر تا محل کارش فایل های صوتی آموزشی یا انگیزشی گوش کند، تمایل دارد که روزانه 125 کالری از برنامه غذایی اش حذف کند. دقت کنید 125 کالری مقدار بزرگی نیست. پس می تواند مثلا با جایگزین کردن سس خردل به جای سس مایونز برای ساندویچ این کار رو انجام بده، علاوه بر این ها اسکات تصمیم گرفته 2000 گام اضافی پیاده روی به برنامه روزانه اش اضافه کند. این 2000گام هم کارسختی نیست و هرکسی می تواند از عهده اش بربیاد. و اسکات تصمیم جدی دارد که همه این ها را هرروز انجام دهد و به خود تعهد داده است.
…
و اما دوست سوم براد، برعکس اسکات چند انتخاب بد انجام داده؛ تازگی ها یک تلویزیون جدید با صفحه نمایش بزرگ خریده و بنابراین وقت بیشتری را به تماشای برنامه ای می گذارد که به آن علاقه دارد. او دستورالعمل هایی را که در شبکه آشپزی دیده است را امتحان می کند، لازانیا و انواع دسرها از غذاهایی هستند که علاقه دارد. در ضمن یک میز نوشیدنی های الکلی در اتاق پذیرایی اش قرار داده و هفته ای یک نوشیدنی الکی را به برنامه غذایی اش اضافه می کند. این چیزهای زیادی نیستند، براد فقط میخواهد کمی بیش تر، لذت ببرد.
…
در اخر ماه پنجم، هیچ تفاوت مشهود و محسوسی بین لری، اسکات و براد وجود ندارد. اسکات هر شب کمی کتاب می خواند و هر روز مسیر رفتن به محل کارش به فایل های صوتی گوش می دهد، براد از زندگی اش لذت می برد و کار کم تری انجام می دهد. لری هم همان کارهای همیشگی اش را می کند. هر چند هر کدام الگوهای رفتاری خودشان را دارند ولی پنج ماه به اندازه کافی طولانی نیست که هرگونه افت یا بهبود واقعی در وضعیت و موقعیتشان ایجاد کند.
در انتهای ماه دهم، هنوزهم نمی توانیم تغییرات قابل توجهی در زندگی شان ببینیم. وقتی به انتهای ماه هجدهم می رسیم، تفاوت هایی جزیی ولی قابل اندازه گیری در این سه دوست ظاهر می شود.
ولی حدود ماه بیست وپنجم، تفاوت های آشکار و واقعا قابل اندازه گیری نمایان شدند. در انتهای ماه بیست و هفتم، تفاوت های بزرگ و فاحشی بین آن ها وجود دارد و در ماه سی ویکم، تغییرات و تفاوت های آن ها تکان دهنده است و شگفت انگیز. حالا براد چاق است، در حالی که اسکات آراسته و خوش اندام محسوب می شود. اسکات به سادگی و فقط با کم کردن 125 کالری از برنامه ی غذایی روزانه اش، 33 پوند (15کیلوگرم) از وزن اش کم کرده است!
31ماه = 940 روز 940 × 125 کالری/روز = 117500 کالریکمتر 117500کالری کمتر × 1پوند/3500کالری = 33.5پوند = 15 کیلوگرم
براد در همان بازه زمانی، روزانه فقط 125 کالری بیش تر مصرف کرده بود و 15 کیلوگرم به وزنش اضافه شده بود.
و البته تفاوت های مهمتر، اسکات تقریبا هزار ساعت از وقتش را در خواندن کتاب های خوب و گوش کردن به فایل های صوتی پیشرفت شخصی سرمایه گذاری کرده بود و با به کار بستن دانشی که به دست آورده بود، ترفیع شغلی گرفته بود، حقوقش هم بیشتر شده بود. بهتر از همه ی این ها این که زندگی زناشویی اش هم بهتر شده بود و روابطی گرم با همسرش داشت. براد چطور؟ از کارش ناراضی بود و زندگی زناشویی هم پر از مشکلات بود و در معرض خطر. و لری تقریبا همان جایی بود که دو سال ونیم پیش هم آنجا قرار داشت. جز اینکه حالا از زندگی بیش تر شکایت می کند.
در واقع موفقیت اسکات نتیجه ی انتخاب های کوچک و هوشمندانه ی اوست که در طول زمان و با پایداری انجام شده اند.
همانطور که از مثال متوجه شدیم:
“آنکه آهسته و پیوسته برود برنده می شود”
و همچنین ثبات و پایداری کلید نهایی موفقیت است.
اثر مرکب اصل به دست آوردن پاداش های بزرگ از طریق مجموعه ای از انتخاب های کوچک و هوشمندانه است.
با اینکه نتابج خیلی بزرگی به دست می آوریم اما قدم هایی که برمی دارید خیلی کوچک هستند وبه چشم نمی آیند. نباید فریب سادگی اثر مرکب را بخوریم، مثلا بعد از 8 روز دویدن دست بکشیم چون هنوز اضافه وزن داریم.
اگر قرار است به تفاوت های بنیادی برسیم یک راه بیش تر وجود ندارد، این است که انتخاب های کوچک و هوشمندانه که می کنیم با پایداری و زمان برای ما تفاوت های بنیادین به وجود می آورند.
انتخاب های کوچک هوشمندانه + پایداری + زمان = تفاوت های بنیادین
خبر خوب این است اثر مرکب، قابل پیش بینی و قابل اندازه گیری است، آیا این موضوع باعث دلگرمیتان نیست که بدانید فقط با مجموعه ای از قدم های کوچک و داشتن پایداری در طول زمان می توانید بنیان زندگی تان را بهبود بخشد؟
مشکل ترین جنبه ی اثر مرکب این است که مجبوریم قبل از اینکه بتوانیم نتایج آن را ببینیم مدت زمانی را به طور پایدار و موثر در آن زمینه تلاش کنیم.
پس راز موفقیت، سخت کوشی، نظم و عادت های خوب است.
وقت آن است که اگر برای نجات کشورمان که نه، حداقل برای موفقیت بیش تر و پیشرفت خودمان هم که شده شخصیتمان را تغییر دهیم.
از این به بعد که شیوه ی اثر مرکب را فهمیدید به خودتان متعهد شوید که به دنبال راه های سریع و شانسی برای موفقیت، ثروت و سلامتی نباشید بلکه با انتخاب های کوچک و پایداری به موفقیت های زیادی دست پیدا کنید.
فصل دوم: انتخاب ها
تمام زندگی ما تا پایان مجموعه کل انتخاب هایی است که می کنیم، انتخاب ها ریشۀ هر کدام از دستاوردهای ما است. انتخاب هایی که می کنیم هرچند کوچک و بی اهمیت مسیر زندگی مان را عوض می کند. هر انتخاب و رفتاری که می کنیم به مرور به عادتمان تبدیل می شود، در نتیجه در زندگی ما تاثیر خواهد گذاشت.
شاید اعتقاد داشته باشید که بدشانس هستید اما در واقع این عذر و بهانه ای بیش نیست. فرق بین ثروتمند شدن و سلامتی، با فقر و بیماری در انتخاب های شما است.
شانس یک فرمول کاملا ساده دارد.
آمادگی (رشد شخصی)+نگرش (باورها-طرز فکر)+فرصت (چیزهای خوبی که سرراه ما قرار می گیرند)+اقدام (انجام دادن کاری درباره ی آن ها)=شانس
اگر می خواهید از جایی که هستید به جایی که می خواهید باشید برسید نقطه شروعتان باید آگاهی از انتخاب هایی باشد که شما را از هدف مورد نظرتان دور می کند. باید درباره ی هر انتخابی که امروز می کنید کاملا آگاه شوید تا بتوانید برای حرکت رو به پیشرفت، شروع به انتخاب های هوشمندانه تری کنید.
برای کمک به شما در آگاه شدن از انتخاب هایتان، از شما می خواهم اقداماتی را شناسایی کنید که آن جنبه از زندگی تان مربوط به آن ها هستند که میخواهید بهبود ببخشید و بعد، اطلاعات مربوط به آن ها را ثبت کنید. اگر تصمیم گرفته اید وزنتان را کم کنید، باید هرچه را که در دهانتان میگذارید، بت کنید. اگرتصمیم گرفتید از بدهی خلاص شوید، باید هر ریالی را که ازجیبتان خارج میکنید ثبت کنید فقط کافی ست همیشه یک دفتر یادداشت و یک خودکار را در جیب یاکیفتان بگذارید. باید همه موارد را یادداشت کنید. هر روز و بدون هیچ تخلفی و بدون عذر و بهانه و بدون هیچ استثنا قائل شدنی.
شاید نوشتن این موارد کار آنچنان بزرگی به نظر نمیرسد ولی ثبت پیشرفت ها و اشتباهات یکی از دلایل رسیدن من به موفقیت هاییست که امروز دارم.
پس چیزهای ساده زندگیتان را نادیده نگیرید چون همین ها باعث اتفاقات بزرگ در زندگی میشود. ثبت کردن انتخاب ها و کارهای روزمره یک تمرین ساده و آسان است بخاطر همین جواب میدهد.
از شما میخواهیم همین الان یک دفترچه یادداشت و قلم بردارید و ثبت کردن مواردی که خواهان تغییر آن هستید را شروع کنید. با این کار، زندگیتان و در نهایت شیوه زندگیتان را متحول میکنید.
من میخواهم ثبت وقایع مربوط به …………. را در روز ………………….شروع کنم.
پس از سه هفته نوشتن چه اتفاقی می افتد؟ وقتی می بینید صرف آگاه شدن از اقداماتتان چگونه شروع به تغییر و شکل دهی آن ها می کند، از شوکی که در انتهای اولین هفته به آن دچار شده بودید به یک غافلگیری شادی بخش و راضی کننده می رسید. طوری می شود که از خودتان می پرسید: “آیا واقعا می خواهم شکلات رو قورت بدم؟”
مثلا با نوشتن هزینه ها متوجه می شوید این سه هفته فقط 40 هزار تومن را صرف فست فود کرده اید که هم پول از جیب تان خارج شده است هم باعث اضافه وزن تان می شود. در نتیجه دیگر این عادت نادرست را انجام نمی دهید.
فصل سوم: عادت
معلمی فرزانه که همراه یکی از شاگردان اش در جنگل قدم می زد،جلوی یک نهال کوچک ایستاد. معلم نهال کوچکی را که تازه از زمین روییده بود، نشان داد و به شاگردش گفت: “آن نهال را از زمین بیرون بکش. “پسرک جوان آن را با انگشتانش راحت بیرون کشید. بعد معلم به نهالی که کمی محکم تر به نظر می رسید و ارتفاعش تا زانوهای پسرک بود اشاره کرد و گفت: “حالا این یکی را بیرون بکش” پسرک با کمی تلاش آن نهال را بیرون کشید.
بعد معلم گفت: “دوست دارم این یکی را از زمین بیرون بکشی”پسرک جوان، نگاه معلم اش را دنبال کرد و متوجه درخت بلوط تنومند و بسیار بلندی شد که به سختی می توانست نوکش را ببیند. از آن جایی که تلاش و تقلای زیادش را در بیرون کشیدن نهال های به مراتب کوچک تر قبلی را درک کرده بود، خیلی ساده به معلم اش جواب داد: “متاسفم، از پس این یکی بر نمی آیم”
معلم گفت: “پس تو همین الان قدرتی را که عادت ها روی زندگی ات خواهند داشت، نشان دادی! هر چه این عادت ها قدیمی تر باشند، بزرگ تر می شوند، ریشه هایشان عمیق تر می شود و سخت تر از ریشه بیرون می آیند. بعضی از آن ها خیلی بزرگ می شوند و ریشه های خیلی عمیقی پیدا می کنند طوری که حتی جرات نمی کنی برای از بین بردنشان تلاش کنی”
ارسطو می گوید: “ما همانی هستیم که مکرر انجام می دهیم”
آدم های موفق لزوما باهوش تر، یا با استعدادتر از بقیه نیستند، بلکه عادت های شان آن ها را در مسیری قرار می دهد که آگاه تر، باهوش تر، لایق تر، آماده تر و با مهارت های بهتر شوند.
وقت آن است بیدار شوید و درک کنید عادت هایی که در آن ها افراط می کنید می تواند زندگی تان را به فاجعه ای مکرر تبدیل کنند.
اصلاحات در رویه های روزمره تان می توانند نتایج را به شکل چشم گیری در زندگی تان عوض کند. منظور از اصلاحات باز تغییرات بزرگ نیست بلکه اصلاحات کوچک و به ظاهر بی اهمیت می توانند در هر چیزی تغییرات اساسی به وجود آورند.
شاید فکر کنید برای تغییر و اصلاح عادتهایتان به نیروی اراده نیاز دارید اما من به شما میگویم “نیروی اراده را فراموش کنید حالا وقت استفاده از نیروی چرایی تان است”
انتخاب های شما فقط زمانی معنا پیدا میکند که به رویا ها و آرزوهایتان ربط دهید. شما باید چیزی را بخواهید که بدانید چرا آن را می خواهید وگرنه خیلی زود تسلیم می شوید. وقتی دلیلتان به اندازه کافی بزرگ باشد تقریبا هر کاری حاضرید انجام دهید.
همانطور که قبلا گفتم اثر مرکب همیشه فعال است و همیشه شما را به جایی خواهد برد ولی سوال اینه؟ به کجا؟ شما می توانید این نیروی بی پایان را باعث شوید که شما را به ماورای آرزوهایتان ببرد ولی باید بدانید کجا میخواهید بروید و در آرزوی چه هستید پس اهداف خود را بنویسید تا بدانید کجا میخواهید بروید.
…
انسان های موفق اهداف خیلی صریح و شفافی دارند آن ها می دانند کیستند و به دنبال چیستند، آن ها اهدافشان را می نویسند و برای بدست آوردنشان برنامه ریزی می کنند پس کاری که امروز باید انجام دهید این است که اهداف خود را کاملا مکتوب کنید. بدون هدف های مکتوب، آدم ها تیرشان به سنگ میخورد و همین موضوع نقطه ی شروع برای رسیدن به اهدافتان است.
هدف ها را تمام جنبه های زندگی تان بنویسید مانند ریز:
1-کسب و کار 2-وضعیت مالی 3-وضعیت جسمانی 4- مسائل ذهنی و روانی
5-خانواده 6-مسائل معنوی 7-سبک زندگی 8- روابط
حالا اگر می خواهید به این اهداف برسید باید تبدیل به انسانی شوید که این موفقیت ها را می خواهد.
جیم ران: “اگر بزرگتر می خواهید باید انسان بزرگتر شوید”
مانعی بین شما و اهداف تان قرار دارد، رفتار شماست آیا لازمۀ انجام دادن کاری را متوقف کنید تا اثر مرکب شما را به یک مارپیچ رو به پایین نبرد.
زندگی ما فرمولی شبیه به این دارد:
انتخاب (تصمیم) + رفتار (اقدام) + عادت (انجام مکرر) + مرکب شدن (زمان) =اهداف
خب حالا نوبت شماست یک دفترچه ی کوچک بردارید و سه هدف اصلی تان را بنویسید، حالا فهرستی از عادات بدی را یادداشت کنید که پیشرفتتان در هر یک از این سه عرصه را از بین می برند، تک تکشان را بنویسید.
حالا باید عادت بد را تغییر دهید و عادت خوب را اضافه کنید.
جان سی ماکسول: “شما نمی توانید زندگی تان را تغییر دهید مگر اینکه چیزهایی را تغییر دهید که هر روز انجام شان می دهید، راز موفقیت شما در رویه های روزمره تان نهفته است.”
تغییر سخت است، به همین خاطر است که مردم عادت های بدشان را عوض نمی کنند و خیلی از آن ها ناکام و ناخوش می شوند. اگر تغییر راحت بود، همه آن را انجام می دادند برای من و شما خیلی سخت می شد که سرتر از دیگران باشیم. و آدم های فوق العاده موفقی شویم. معمولی بودن راحت است غیر معمولی بودن چیزی است که شما را از انبوه مردم جدا خواهد کرد.
نکته آخر این فصل: وقتی با موضوع ریشه کن عادت های قدیمی و شروع عادت های جدید سروکار دارید، یادتان باشد که صبور باشید اگر از مسیرتان منحرف شده اید به خودتان ببالید (خودتان را سرزنش نکنید و دوباره به مسیر درست برگردید)
فصل چهارم: تکانش
شما با برداشتن هر قدم کوچک و انجام یک عمل در هر زمان شروع می کنید و پیشرفت تان آهسته و آرام است. اما به محض اینکه آن عادت تازه شکل گرفته تان شروع به تاثیرگذاری کرد. تکانش بزرگ هم به شما ملحق می شود و موفقیت و نتایج تان به سرعت مرکب می شود.
حالا متوجه شده اید؟ چرا افراد موفق، موفق تر می شوند. آدم های خوشحال، خوشحال تر و… آن ها به تکانش بزرگ دست یافته اند وقتی به تکانش برسید بی وقفه شما را جلو می برد.
قانون اینرسی میگه: اجسام ساکن می خواهند ساکن بمانند.
این جایی است که اثر مرکب علیه شما عمل می کند هرچه زمان بیش تری پای کاناپه بنشینید و سریال را نگاه کنید بلند شدن و حرکت کردن برایتان سخت می شود.
پس بیایید حالا شروع کنیم….
کارهایی برای ایجاد تکانش بزرگ
- انتخاب ها و تصمیم های جدید بر اساس اهداف و ارزش های اصلی تان
- به کار بستن آن انتخاب ها از طریق رفتارهای مثبت و سازنده
- تکرار کافی آن اقدامات و اعمال مثبت برای به وجود آمدن عادت های جدید
- تبدیل رویه ها و ریتم های رفتاری به کارهای منظم روزانه
- ثابت قدم و پایدار ماندن برای یک دوره ی به اندازه کافی طولانی و بعد تکانش بزرگ به سراغ تان می آید که اتفاق خیلی خوبی است و شما عملن توقف ناپذیر می شوید.
ریتم رفتاری:
می خواهم شما را با چیزی آشنا کنم که برای خودم درست کردم و در ثبت و پیگیری یک ریتم رفتار جدید به من کمک می کند. من به آن برگه ی “ثبت ریتم رفتارهای هفتگی” می گویم و فکر می کنم برای شما هم خیلی مفید باشد.
نمونه ریتم هفتگی:
در این ریتم بعضی رفتارهای کلیدی مربوط به اهداف جدیدتان را بنویسید. رفتار هایی را بنویسید که در نهایت تکانش به وجود می آورند.
فصل پنجم: تاثیرات
امیدوارم تا این جا متوجه شده باشید که انتخاب هایتان تا چه اندازه مهم هستند حتی آن انتخاب که مهم به نظر نمی رسند.
با این حال باید متوجه شده باشید که نیروهای قدرتمند خارجی هم روی انتخاب ها و رفتارهای ما و عادات ما تاثیر می گذارند. سه نوع تاثیرات روی هر شخصی اثر می گذارد، ورودی ها (چیزهایی که مغزتان را با آن تغذیه می کنید)، ارتباط ها (آدم هایی که وقت تان را با آن ها می گذرانید) و محیط (اطرافتان)
1-ورودی ها (زباله وارد شود، زباله خارج شود)
کنترل کردن ورودی ها تاثیر مستقیم و قابل توجهی بر روی بازدهی و نتایج شما دارد. ذهن ما مانند یک لیوان خالی است هر چیزی را درون اش بریزیم در خودش نگه می دارد. اخبار منفی، اخبار شاد، کتاب های مفید، تفکرات منفی یا مثبت همه و همه را ذهنمان در خود نگه می دارد.
2-ارتباط ها (چه کسانی روی شما تاثیر می گذارند)
جیم ران به من یاد داد که ما میانگین پنج نفر آدمی تبدیل می شویم که بیش تر وقتمان را با آن ها سپری می کنیم. حالا بیایید کمی دقیق به این موضوع نگاه کنیم، ما از نظر درآمد، سلامتی و صحبت کردن و… میانگین پنچ نفر نزدیکمون هستیم.
در این جا سه تا راه داریم در ارتباطاتمان که ارزیابی و طبقه بندی ارتباط هامان نام دارد.
- قطع کردن روابط
- محدود کردن روابط
- توسعه ی روابط
که می توانید این تمرین را برای خودتان انجام دهید و روابط تان را بررسی کنید.
3-محیط (تغییر محیط)
چشم اندازتان را تغییر دهید.
رویای درون قلب شما، شاید بزرگ تر از محیطی باشد که در آن زندگی می کنید، بعضی وقت ها باید از آن محیط خارج شوید تا رویای تان تحقق پیدا کند.
نتیجه گیری:
یادگیری بدون عمل، بی فایده است. من این کتاب را برای سرگرمی خودم یا صرفا ترغیب شما ننوشتم. انگیزش بدون عمل منجر می شود به خودفریبی.
اثرمرکب ابزاری است که وقتی با اقدامات مثبت و پایدار ترکیب می شود، تفاوتی واقعی و پایدار در زندگیتان به وجود می آورد.
بیایید پنج سال آینده ی زندگی تان را فوق العاده متفاوت از پنج سال قبل بسازید. امیدوارم که حالا که چشم بندتان را برداشته اید. شما درباره ی آن چه که برای کسب موفقیت لازم است، حقیقت را می دانید. دیگر عذر و بهانه ندارید. مثل من، شما هم دیگر با جدیدترین حیله ها یا راه حل های سریع اغفال نمی شوید. بلکه روی اقدامات ساده اما عمیقی متمرکز می مانید که شما را در رسیدن به آرزوهایتان هدایت خواهند کرد. شما می دانید که موفقیت، آسان یا یک شبه به دست نمی آید.
از اینکه به من افتخار دادید و وقت ارزشمندتان را به خواندن این کتاب اختصاص دادید، بسیار سپاس گذارم. مشتاقانه منتظر خواندن داستان موفقیت شما هستم.
به امید موفقیتتان
دارن هاردی
این کتاب فوق العادس ممنون از بابت وقتی که برا خلاصه نویسی این اثر گذاشتین
ممنون آقا مرتضی از لطفت
ممنونم عالی بود
با سلام
دوستان برای تبادل کتب موفقیت و کسب و کار به ایمیل من پیام بدن
سرکار خانم ازخلاصه کتابی که گذاشته اید نهایت تشکر را دارم
مرسی از این خلاصه مفید. کتاب اثر مرکب واقعا عالیه سمینار Igniting the compound effect هم که دیگه عالی تر.
بازتاب: خلاصه کتاب امسال تکرار نخواهد شد ، نوشته دارن هاردی
سلام
از سرکار خانم سیما ناظمی تشکر می کنم، به خاطر خلاصه مفید ی که از کتاب اثر مرکب نوشته دارن هاردی تهیه کرده، چون تا قبل از خوندن این خلاصه با دارن هاردی آشنا نبودم.
من کتابها و کلیپ های صوتی و تصویری زیادی در مورد روانشناسی موفقیت خونده بودم و نگاه کرده بودم و در سمینارهای زیادی شرکت کرده بودم، ولی نکاتی که در این خلاصه وجود داشت بشدت منو شگفت زده کرد، چون این نکات بسیار کاربردی بود و با توصیه های موجود در کتاب های مشابه مثل کتاب های آنتونی رابینز و برایان تریسی و ناپلئون هیل ، جک کنفیلد، دنیس ویتلی، ژوزف مورفی، وین دایر، ریچارد نی، کارترین پاندر و بسیاری از کتابهای داخلی و خارجی دیگر متفاوت بود، بعد از خوندن این خلاصه من تصمیم گرفتم که کتاب اثر مرکب آقای دارن هاردی را تهیه کنم و فیلم همایش هایی که با این عنوان اجرا شده بود را تهیه کردم و شروع کردم به اجرای دستورات این کتاب.
مدتی است کاملاً تاثیر این کتاب را در زندگی خودم حس می کنم.
به نظر من این کتاب از کاربردی ترین کتاب ها در موضوع روانشناسی موفقیت است. چون تاثیر آن را در زندگی خودم می بینم.
خانم ناظمی منتظر معرفی کتابهای دیگری نیز هستیم
با تشکر
مهران
سلام
فصل ششم چی شد؟