مدیر جوان
خلاصه کتاب رهبری آبراهام لینکلن

دانلود خلاصۀ کتاب “رهبری آبراهام لینکلن”

رهبری آبراهام لینکلن

«این آبراهام لینکلن بود که در طول سختترین دوران تاریخ آمریکا تقریباً یکه و تنها دولت را حفظ کرد. اگر رهبری او نبود تجزیه‌طلبیِ سال 1860 میتوانست این کشور را به چند کشور کوچکتر تقسیم کند که بعضی از آنها نظام برده‌داری را حفظ میکردند و بعضی آن را کنار میگذاشتند. او این وظیفه را با استفاده از یک نوع رهبری طبیعی و ذاتی به انجام رساند.  لینکلن تقریباً یک قرن جلوتر از زمان خودش بود ».

«ما در اینجا هم‌قسم میشویم خون کشته‌هایی را که داده‌ایم به هدر ندهیم. این ملت با استعانت از خداوند، آزادی را دوباره زنده خواهد کرد و حکومت مردمی توسط مردم و برای مردم از روی زمین محو نخواهد شد».

بخشی از خطابۀ معروف گِتیزبِرگ که توسط لینکلن در سال 1863 ایراد شد.

چکیده

رهبران هدفمند هستند. خیلی‌ها آرزو دارند، ولی  رهبرانِ کارآمد عمل میکنند تا آرزوهایشان به حقیقت تبدیل شود .

دونالد تی فیلیپس

در حال حاضر کتابهای زیادی وجود دارند که درسهای موفقیت را از روی زندگی نامۀ افراد بزرگ بیرون کشیده‌اند. ولی این کتاب جزء اولین موارد از این نوع است.

چنین ایده‌ای وقتی به ذهن فیلیپس رسید، او در میانۀ سمینار یک هفته‌ای درمورد مدیریت بود، که متوجه شد آبراهام لینکن ایده‌های مطرح شده در آنجا را در زندگی واقعی پیاده کرده است.

او تعجب کرد چرا در هزاران مقاله و کتابی که درمورد آبراهام لینکلن نوشته شده است درمورد سبک و شیوۀ رهبری او صحبتی نشده است.

ظاهراً نبوغ لینکلن در رهبری و موفقیت او به عنوان یک رئیس جمهور او را به یک افسانه تبدیل کرد و این واقعیت را که زندگی او قبل از رسیدن به ریاست جمهوری ادی بوده است و هر چیزی که او درمورد رهبری میدانست مثل هر کس دیگری آموختنی است، پوشیده مانده بود.

عجیب ترین قهرمان

آبراهام لینکلن در کلبه‌ای چوبی متولد شد که نزدیک مرزهای آمریکا بود.

او در جوانی مادرش را از دست داد و پدرش دوباره ازدواج کرد.

خوشبختانه نامادری‌اش او را تشویق به درس خواندن کرد. با اندک سوادی که به دست آورد، قبل از اینکه حقوقدان شود چندین شغل را انتخاب کرد، از جمله: دفترداری، مغازه داری، نقشه‌برداری و ریاست پست‌خانه.

با اینکه در اوایل کار سیاسی‌اش موفقیت چشمگیری نداشت، دیدگاههای او راجع به برده‌داری در مباحثی که با قاضی داگلاس داشت، توجه زیادی را جلب کرد و در کنوانسیون سال 1860 حزب جمهوری خواه توانست رئیس‌جمهور شود.

انتخاب لینکلن به عنوان رئیس جمهور آمریکا و ورود او به کاخ سفید به هیچ عنوان تصادفی نبود. واقعیت تقسیم دموکراتها بین شمال و جنوب در این راه به او کمک کرد.

در حزب جمهوری‌خواه رقابت او فقط با ویلیام سووارد بود، و انتخاب او از آن جهت بود که راه میانه روی را در پیش گرفته بود.

زمانی که آبراهام لینکلن به عنوان رئیس‌جمهور سوگند خورد هفت ایالت دیگر نیز بر سر مسئلۀ برده‌داری از اتحاد ایالتی خارج شده بودند و بیوکَنِن، رئیس‌جمهور قبلی برای کنترل اوضاع هیچ تلاشی نکرده بود.

با اینکه ارتش از هم پاشیده بود و به شدت با کسری بودجه روبرو بود، کنگرۀ آمریکا میخواست بودجۀ ارتش را قطع کند.

در این میان به نظر می رسید که فقط لینکن متوجه شده بود که برای نجات اتحاد ایالات مختلف آمریکا و رهایی از برده داری باید دست به کار شود.

 قاطعیت، انرژی بی حد و مصمم بودنش حیرت همه را برانگیخته بود. 

او ویلیام سیوارد، رقیب جمهوری خواهش را به عنوان وزیر امور خارجه و اِدوین اِستانتون را به عنوان وزیر جنگ انتخاب کرد. اگرچه ابتدا هیچ یک از این دو نفر اهمیت زیادی برای لینکن قائل نبودند، در مدت کوتاهی هر دو تغییر عقیده دادند.

فیلیپس ما را با این واقعیت حیرت‌آور آشنا میکند که لینکلن هرگز قبل از رسیدن به پست ریاست جمهوری هیچ نوع مقام اجرایی را تجربه نکرده بود. با این حال موفق شد ارتش ایالات متحده را به کلّی متحوّل کند و آن را از نو بسازد. او توانست قدرت رئیس جمهور را تا حدّی که مغایر با قانون اساسی به نظر میرسید، افزایش دهد.

بیایید در اینجا به نظراتی که فیلیپس درمورد لینکن دارد، با دقت بیشتری نگاه کنیم:

رهبر فعّال

       آبراهام لینکلن میدانست که کاخ سفید عاج (مکان یا وضعیتی که با قرار گرفتن در آن از مشکلات و سختی های زندگی فاصله میگیرید و در نتیجه قادر به درک آنها نخواهید بود) است. بنابراین اکثر اوقاتش را خارج از آن سپری میکرد. مثلاً به بازدید از سربازان در میدان جنگ می رفت، به دیدار کارکنانش میرفت، به زخمیها در بیمارستان سر میزد و در هر زمان مناسب با اعضای کابینه‌اش جلسه تشکیل میداد. او برای برخوردهای خودمانی و غیر رسمی، ارزش قائل میشد و به تماسهای انسانی اعتقاد داشت.

       مدیریتی که او دنبال میکرد از نوعی بود که امروزه آن را مدیریت گشت‌زنی میخوانند. او یکی از ژنرالهایش را فقط به این خاطر که خودش را از سربازانش جدا کرده بود برکنار کرد و اعتقاد داشت اطّلاعات دست اول بهترین نوع اطلاعات است. در هر زمان که لازم میشد، مسئولیت عملیاتهای رزمی را خودش به عهده میگرفت و تنها رئیس جمهوری بود که به معنای واقعی کلمه زیر آتش دشمن قرار میگرفت.

       لینکلن به عنوان قابل دسترس‌ترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا تقریباً هر کسی را که به ملاقاتش می‌آمد، خواه ژنرال ارتش و خواه یک دهقان ساده، می پذیرفت. این ویژگی همراه با هنرِ گوش دادن موجب شده بود که بتواند اعتماد دیگران را به دست آورد.

 

خلاصه کتاب رهبری آبراهام لینکلن
کتاب رهبری آبراهام لینکلن

 

عالِم طبیعت انسانی

       فیلیپس مینویسد: «لینکلن فوق‌العاده به طبیعت انسانی اشراف داشت». همین ویژگی به او امکان داده بود که دیدگاهی وسیع و بزرگوارانه داشته باشد. او به راحتی از اشتباهات دیگران چشم‌پوشی میکرد. وی به خاطر عفوهایی که میداد، به خصوص درمورد سربازان فراری از میدان جنگ که معمولاً مجازات آنان اعدام بود، مورد انتقاد قرار میگرفت. به باور فیلیپس سخاوتمندی و بزرگواری لینکلن موجب وفاداری و اعتماد مردم به او شده بود که در زمان جنگ برای کسب پیروزی، نقش حیاتی و تعیین کننده‌ای داشت.

        این رئیس جمهور برای رسیدن به اهدافش دیگران را قانع میکرد و به زور متوسّل نمیشد. وی پیرو این ضرب المثل بود که: «یک قطره عسل بیشتر از یک گالن زردآب، حشره جمع میکند». اگر شما بتوانید دوستیتان را به کسی اثبات کنید، میتوانید روی او نفوذ داشته باشید. لینکلن علی رغم اینکه اغلب افسرده بود هرگز از خوش برخوردی غافل نمیشد. او همیشه برای تشویق و تأیید دیگران آمادگی داشت و به ندرت پیش می‌آمد که از کوره دربرود.

        لینکلن از اینکه نقطه ضعف ژنرالهایش را به آنان گوشزد کند هیچ واهمه‌ای نداشت، ولی با این حال دست آنان را باز میگذاشت که طبق میل خودشان عمل کنند. خیلی از آنان انتظارات او را تأمین نمیکردند، در نتیجه مسئولیتشان را محدود میکرد. ولی وقتی مردی (اولیسیس اِس گرانت) پیدا شد که میتوانست طبق انتظارات لینکلن عمل کند، لینکلن فرماندهی کل ارتش ایالات متحده را به او سپرد.

آبراهامِ امین و مهربان

      نام مستعار “آبراهام امین”واقعاً برازندۀ او بود. شهرت درستکاری لینکلن باعث اعتماد مردم به او شده بود و توانایی رهبری‌اش را بالا برده بود. از رهبران عالی انتظار میرود درستکار باشند و این صفت در او فراوان یافت میشد. فیلیپس تأکید میکند که ارزشها انگیزه ایجاد میکنند.

      آبراهام لینکلن یک انسان منطقی بود: «من هیچ کاری را از روی کینه‌ورزی انجام نمیدهم، وظیفه‌ای که من بر عهده دارم بسیار فراتر از آن است که به دنبال کینه‌ورزی باشم». او وقت تلافی کردن یا تحقیر و سرزنش دیگران را نداشت. هرچند مرتب برای آن دسته از ژنرالهایی که در جنگ ضعیف عمل میکردند نامه‌های تند و گزنده‌ای مینوشت، ولی هرگز آن نامه‌ها را ارسال نمیکرد؛ زیرا این کار، دشمنانش را بیشتر میکرد، اما  لینکلن همیشه به دنبال این بود که به دیگران فرصت بیشتری بدهد . هر چند بعضی ها این موضوع را ناشی از ضعف او می دانند. ولی رغبت به چشم پوشی نسبت به اشتباهات دیگران و نگهداری زبان، لینکلن را نزد زیردستانش عزیز و گرامی کرده بود.

       بعد از پایان جنگهای داخلی در سال 1865 لینکن از ایالتهای جنوبی انتقام نگرفت، بلکه به آنان حسن نیت نشان داد.

(در طول جنگ داخلی آمریکا ایالتهای شمالی که لینکلن با آنها بود با ایالتهای جنوبی میجنگیدند که در این میان ایالات شمالی مخالف با برده‌داری و ایالات جنوبی موافق آن بودند). در دومین مراسم سوگند ریاست جمهوری‌اش او این سخنرانی مشهور را ارائه کرد: «کینه‌ورزی با هیچکس، گذشت نسبت به همه … بگذارید کاری را که شروع کرده ایم به پایان برسانیم و روی زخمهای این ملت مرهم بگذاریم».

این بلند نظری به ایالت های جنوبی کمک کرد بدون هیچ واهمه‌ای و با حداقل احساس گناه و سرزنش در بازسازی کشور شرکت کنند.

نویسنده و سخنران بزرگ

         لینکلن علاوه بر اینکه نویسندۀ بزرگی بود، سخنران برجسته‌ای نیز به شمار میرفت. صدای رسا، قد بلند و اندام لاغر و لباسهای بی‌تناسبی که میپوشید در نگاه اول روی مخاطبهایش تأثیر خوبی نداشت. ولی در پایان خطبه اش شنوندگان را مسحور و مجذوب خودش میکرد تا حرفهایش برای مردم معمولی جذابیت داشته باشد.

        لینکلن که مردی با حداقل تحصیلات ادبی بود، می توانست خطابه های شعر گونه ای مثل خطابۀ گِتیزبِرگ را بنویسد و به این مجموعه، تحریر هزاران نامۀ استادانه را هم باید اضافه کرد. درسی که لینکلن به ما می دهد این است که هر نوع سرمایه گذاری که برای بالا بردن مهارت های ارتباطی باشد، مفید است.

خلل ناپذیری

        آبراهام لینکلن در غلبه بر شکست و گرفتاری استاد بود و این به خاطر باوری بود که به حقانیت راهش داشت. اطمینان و اجتناب از تسلیم در برابر فشار، او را هدف انتقادهای ناعادلانه، تهمت و بدرفتاری کرده بود. وی قبل از اینکه بتواند شایستگی هایش را در ادارۀ کشور نشان بدهد، همیشه به عنوان حقوقدان دهاتی و نادان مورد انتقاد قرار می گرفت. با این حال به ندرت با کسانی که نسبت به او بدگویی می کردند درگیر می شد. در واقع انتقاد را به عنوان بخشی از کارش پذیرفته بود. فقط موقعی به مقابله با انتقاد برمی خواست که مفهوم آن دفاع از تلاش در راه اتحاد ملی بود. او از بذله گویی و تعریف داستان لذت می برد. با این کار هم مردم را سرگرم می کرد و هم حواس آنان را متوجه سال های تیره و تاریک جنگ می کرد.

 

دانلود کتاب رهبری آبراهام لینکن
دانلود خلاصه کتاب رهبری آبراهم لینکلن|محبوبیت و بزرگی

نکته‌های نهایی

فیلیپس تأکید میکند که نکتۀ بارز درمورد لینکلن این است که او در ارتباط با حفظ اتحاد ملی و لغو برده‌داری واقعاً همان کاری را انجام داد که گفته بود. این از روی خوش‌شانسی نبود. او برای ادارۀ کشورش از قبل برنامه داشت و نسبتاً سریع (ظرف چهار سال) به اهدافش رسید.

با اینکه همیشه آمادگی داشت که به اشتباهاتش اعتراف کند به موضعی که انتخاب کرده بود فوق‌العاده اعتقاد داشت و به این یقین، قاطعیت را هم اضافه کرد.

کتاب رهبری لینکلن برای شناختن شخصیت دقیق لینکلن و برای نکته‌هایی که در آخر هر فصل مطرح شده اند ارزش خواندن را دارد. همچنین یادآوری مناسب و ساده‌ای از درسهای رهبری لینکلن است. این کتاب فوق‌العاده الهام‌بخش است؛ زیرا شخصیت لینکن الهام‌بخش بود. او ویژگی اصلی را برای رهبر شدن داشت. جِیمز مَک گروگِر بِرنز در کتاب بی‌نظیرش با عنوان “رهبری” دربارۀ این ویژگی مینویسد: « لینکلن قادر بود دیگران را به جنبۀ مثبت وجودشان هدایت کند» .

هر زمان با این معما روبرو شدید که چطور با یک بحران مقابله کنید، از خودتان سؤال کنید: «اگر لینکلن جای من بود چه کار میکرد؟»

دونالد تی فیلیپس

فیلیپس در زمینۀ تجارت 20 سال تجربه دارد. وی در حال حاضر درمورد رهبری سخنرانی میکند. او شهردار شهر فِروییو در ایالت تگزاس است.

از جمله کتابهای دیگر او عبارتند از “رهبری پدران بنیانگذار”، “رهبری مارتین لوترکینگ (پسر)” و “درمورد برینک: زندگی و رهبری نورمَن برینک”.

5/5 - (5 امتیاز)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *