10 راهکار برای اینکه سال 98 بهترین سال زندگی تان شود .
عادت های قدیمی و غلطی که در سال 97 داشتید را کنار بگذارید . در سال جدید طوری زندگی تان را صیقل دهید که توانایی ها ، حساب بانکی و تمام چیزهای که دارید ، بهترین های عمرتان شوند .
هر هفته یک راهکار را با هم کار خواهیم کرد .
ترس عاملی طبیعی و لازم برای رشد است . وقتی آنچه که به خاطر ترسیدن از دست خواهید داد را به خودتان یادآوری کنید ، به راحتی می توانید بر ترس خود غلبه کنید و وارد دنیای خطر پذیری شوید .
آیا اتفاق افتاده که یک موقعیت عالی را به خاطر ترس از دست بدهید؟ آیا شده که حتی حاضر نباشید شانس خودتان را امتحان کنید؟ آیا شده وقتی می خواهید چیزی را بگویید ، به خاطر ترس از انتقاد یا مسخره کردن دیگران منصرف شوید ؟آیا شده که با خودتان بگویید : « کاش جرات گفتن حرفی یا انجام دادن کاری را داشتم »
اگر اینگونه است، شما تنها نیستید .
به خاطر ماهیت آفرینش بشر ، همه ی ما پر از گیرنده های احتیاطی هستیم. ما به سمت موقعیت های هدایت می شویم که از شکست خوردن، از دست دادن و احمق به نظر رسیدن دور باشیم. تمایل ما به امنیت داشتن و با اطمینان زندگی کردن، از تمایل ما به رشد و ماجراجویی قوی تر است. همه ی انسان های موفق نحوه ی ایجاد تعادل و انتخاب یکی از گزینه ها ی امنیت و ماجراجویی را بلد هستند .در ادامه با ما همراه باشید تا راز موفقیت انسان های بزرگ را با شما در میان بگذاریم .
من شما را درک می کنم. چرا که بیشتر عمرم را صرف یادگیری راه کشف کردن شجاعت و غلبه بر ترس کرده ام. ترسی که به راحتی آزادی مان را به بند می کشد و شادی را گروگان می گیرد.
در مسیر زندگی با چالش هایی روبرو شدم که خودم انتخاب نکردم ( سرقت مسلحانه و چندین فاجعه ی خانوادگی ). برخی چالش ها حاصل انتخاب های خودم بودند ( به دنیا آمدن 4 فرزند در 5 سال ، آن هم زمانی که تمام این 5 سال در مسافرت بودم ). با این حال آموخته ام که شجاعت داشتن یک مهارت است و همانند تمام مهارت ها، قابل یادگیری و توسعه دادن است. من سال ها با افرادی از جمله مدیران شرکت ها و کار آفرینان پیشرو کار کرده ام تا این موضوع را اثبات کنم .
به شجاعت مانند یک ماهیچه نگاه کنید. اگر هرگز وزنه ای بلند نکرده اید ، حتی کم ترین وزنه ها هم در ابتدای کار ، شما را به چالش خواهند کشید. اما اگر به وزنه زدن ادامه دهید ، پس از مدتی ظرفیت خود را بالا خواهید برد و می توانید وزنه های سنگین تری را امتحان کنید.
هر بار که بر ترس خود غلبه می کنید، میزان ابهت آن را پایین می آورید و خودتان را رشد می دهید. اما چگونه باید بر ترس غلبه کرد و شعارهایی مثل : قوی باش ، شجاعانه زندگی کن را در زندگی عملی کرد ؟
1 ) دلیل انجام کارتان را بدانید .
با این سوال آغاز کنید : برای چه ؟
هیچ چیز با ارزشی ضمانت قطعی برای موفق شدن ندارد . به تعداد تمام تلاش هایی که می کنیم ، احتمال شکست نیز وجود دارد . برای اینکه شجاعت انجام کاری را داشته باشید باید دلیل انجام آن کار را به وضوح بدانید .
ما عادت داریم بیشتر روی چیزهایی که احتمالا از دست می دهیم تمرکز کنیم تا چیزهایی که به دست خواهیم آورد . بنابراین قبل از اینکه شجاعتِ از دست دادن چیزهایی را داشته باشید ، باید آنچه که در این مسیر به دست می آورید را به وضوح بدانید .
یکی از کسانی که دلیل انجام کارش را می دانست ، Justin Flynn بود . او در سال 2008 شرکت Thankyou را با یک دلیل بنیانگذاری کرد . او و همکارانش خارج از دانشگاه پیاده روی می کردند و هیچ ایده ای نداشتند .
Flynn می گوید که او و همکارانش مشتاق بودند که به مردم سراسر جهان کمک کنند تا بتوانند آب سالم داشته باشند . چیزی که برای اکثر ما بسیار مسلّم است . آنها ترس از دست دادن چیزی را نداشتند ، بلکه آنها مشتاق بودند تفاوتی ایجاد کنند و اشتیاق آنها از ترس آنها قوی تربود .
8 سال بعد ، حدود 200000 نفر وجود دارند که بخاطر استفاده از آب سالم از او و شرکتش قدردانی می کنند .
2 ) بر ترس هایتان غلبه کنید .
ترس ذاتا چیز بدی نیست و باعث می شود تا در مقابل تهدیدات هوشیار باشید و ایمن بمانید . اما امروزه ما در سایه ی ترس زندگی می کنیم و نمی توانیم بین ترسی که باعث امنیت ما می شود و ترس کشنده تفاوت قایل شویم . روانشناسان 4 مکانیزم که باعث می شود نتوانیم ترس های خطرناک را از بی خطر تشخیص دهیم، شناسایی کرده اند :
1 ) ما در رابطه با خطرات بزرگنمایی می کنیم و آنچه که بدست خواهیم آورد را در مقابل آنچه که از دست خواهیم داد ناچیز می دانیم .
2 ) در عواقب بالقوه ی دست زدن به کاری اغراق می کنیم .
3 ) توانایی خودمان را در مقابله با خطرات دست کم میگیریم .
4 ) انجام ندادن کار و اقدام نکردن را زشت نمی دانیم .
در صورت اصلاح موارد بالا می توانیم از احتیاط بیش از حد خودداری کنیم و باعث شویم تا زندگی مان معنایی دوباره پیدا کند .
وقتی چراغی را بر روی ترس هایمان روشن کنیم و به زیان های اقدام نکردن پی ببریم ، می توانیم از چنگال ترس های که بر روح و روان ما چیره شده اند آزاد شویم .
در این صورت توانایی ما برای تشخیص مسیر هوشمندانه بالا میرود . هر چند که این کار خیلی وقت ها ساده و بدون دردسر نخواهد بود .
6 هفته قبل از عروسی خواهر کوچکم شیرین ، پزشکی به من زنگ زد تا بگوید که آنه در ازدواج با نامزدش دچار شک و تردید است . اگر چه او نامزدش را تحسین می کرد ولی انگیزه ی زیادی برای سپری کردن باقی عمرش با او نداشت . وقتی به شیرین گفتم که چرا از ازدواج با او منصرف نمی شود ، او گفت « من نمی توانم این ازدواج را به هم بزنم . این کار هم من و هم او را خواهد کشت . »
ترس شیرین از بهم زدن ازدواج غیر قابل باور بود ولی من به او گفتم که اگر ته دلت راضی به این ازدواج نیستی ، این کار را نکن .
بعد از چند مدت مشاوره با روانشناسان ، شیرین از ازدواج منصرف شد . اگر چه او می گوید که این کار آسان نبود ، اما اظهار می کند که فکر نمی کرد بتواند چنین تصمیم شجاعانه ای بگیرد .
بعدها او به انجمن « پزشکان بدون مرز » پیوست و نه ماه بعد از به هم زدن عروسی اش مدیریت یک بیمارستان در عراق را به عهده داشت . سپس علاوه بر اینکه با مرد رویاهایش ازدواج کرد ( و سومین بچه شان را نیز به دنیا آوردند ) بلکه یک کار جهانی در حوزه ی سلامت را انجام داد .
البته شاید همه ی ما نتوانیم در راس امور یا سردمدار بنگاههای اقتصادی بزرگ باشیم ولی همگی باید در مسیری که هستیم تاثیر گذار باشیم .
قبل از اینکه به خواندن ادامه دهید این سوال را از خودتان بپرسید که :
اگر واقعا نمی ترسیدم چه کار می کردم ؟
چند دقیقه چشمانتان را ببندید و نفس عمیقی بکشید و بنشینید و به این سوال فکر کنید . به تخیلاتتان اجازه دهید تا پرواز کند و قلب و روح شما را با خود ببرد . اگر چه گاهی این کار دلهره آور است ولی بدانید که اگر منابع لازم را فراهم آورید تمامی این تخیلات به واقعیت تبدیل می شود . یک روزی ، یک ساعتی و در یک لحظه ی خاص شجاعانه اقدام کردن به ثمر خواهد نشست .
3 ) به توانایی هایتان اعتماد کنید .
در تابستان ۲۰۱۲، پیش از آنکه وارد کلاس هفتم بشود، نوا مینتس (Noa Mintz) کارآفرینی را بهصورت رسمی شروع کرد. او متولد آمریکا و بههمراه خانوادهاش در نیویورک زندگی میکند.
نوآ مشکلاتی که مادرش موقع پیدا کردن یک دایه مناسب برای سه خواهر و برادر کوچکترش با آن مواجه شدهبود را به یاد داشت و زمانیکه چندین بار در پیداکردن پرستار کودک و دایه به دوستان مادرش کمک کرد، باز با همان مشکلات مواجه شد و پی به عمومی بودن این مشکلات برد.
او دریافته بود که هر خانواده با توجه به خصوصیات و شرایط منحصر به خود، به یک تیپ خاص از دایهها و پرستاران کودک نیازمند است. در نتیجه او فهمید که پیداکردن دایههایی با خصوصیات مورد نیاز هر خانواده یکی از مشکلات اصلی مادران است. مشکلی که نوآ در ۱۲ سالگی تصمیم به برطرف کردن آن گرفت.
در همان سال اول استارتاپ “دایههای نوآ” را راهاندازی کرد و بدین ترتیب پای در مسیر پرچالش اما شیرین کارآفرینی گذاشت.
نوشته هات عالیه دمت گرمم ممنون=
از سایت جالب و متفاوتتون ممنونم.امیدوارم موفق باشید.
بسیار عالی سال نو بر شما مبارک
ببینم هفته بعد نشد؟؟؟؟؟؟ 1 ماه گذشتتتتتتتتتتتتتتت. نزدیکه عیده این مطلب رو کامل کنید خیلی به درد میخوره