اجازه دهید گفته هام رو با این جمله آغاز کنم: خلاقیت نامحدود است.
هر چقدر بیشتر آن را بشناسید و به کار بگیرید، قدرت آن بیشتر خواهد شد. پس اگر تصور می کنید خلاقیت شما محدود و دارای تاریخ انقضاء است در اشتباه هستید.
چند روزی بود که با چند تن از دوستان نابغه ام بودم. یکی از آنها کسی است که مجبور است نسبت به سایرین خلاقانه تر فکر کند. او جایی کار می کند که تفکر خلاق و نو و شجاعانه بسیار ضروری است و به نظر من دقیقا جایی افتاده است که این گونه تفکر باید جزئی از عادات او باشد. یک شب موقع شام او از من پرسید که برای تغییر شیوۀ تفکرش چه پیشنهادی دارم.
لطفا چند لحظه صبر کنید و دربارۀ جملۀ آخر فکر کنید. چون آنچه که دوستِ من گفت بسیار قابل تامل است. او مهم ترین قدم برای تفکر انتقادی را برداشت و مطمئنا پرسیدن چنین سوالی، مهمترین قدم در توسعه ی فردی و رشد شخص است.
او پرسید که چگونه می تواند طرز فکرش را عوض کند.
رسیدن به چنین مرحله ای، مهمترین بخش از زندگی شماست. نکتۀ مهم این است که دربارۀ فکر کردن، فکر کنید و به این بیندیشید که می توانید طرز فکر خود را عوض کنید. چرا که وقتی شما طرز فکر خود را عوض کنید، همه چیز را عوض می کنید.
اولین چیزی که از دوستم خواستم عوض کردن محیطش بود. برای من و شما و دوستم، ارزیابی افرادی که در زندگی تان هستند بسیار کلیدی است. هرکسی می تواند در زندگی شما نظر بدهد. نکتۀ کلیدی شناسایی فردی است که می خواهید به آن ها گوش دهید.
شما به یک محدودۀ مقدس نیاز دارید. در این محدوده افرادی هستند که شما آگاهانه آنها را انتخاب کرده اید تا در کنارتان باشند. جیم ران می گوید، درآمد شما میانگینِ درآمد 5 نفری است که بیشترین زمان را با آن ها می گذرانید.
من جملۀ او را تکمیل می کنم که سلامتی، میزان شادی و کیفیت روابط شما نیز میانگین 5 نفری است که بیشترین زمان را با آن ها سپری می کنید. بسیاری از ما خودمان را با افرادی احاطه کرده ایم که به مااجازه می دهند تا در راهی که هستیم بمانیم، در واقع آنها دوست دارند تا شما هم مثل آن ها باشید و این قسمت روشن ماجرا است.
قسمت تاریک ماجرا زمانی آغاز می شود که رشدتان تهدیدی برای آن ها محسوب می شود، چرا که آن ها از عقب ماندن می ترسند. بنابراین آن ها ناخودآگاه سعی می کنند که در هر کاری که باعث رسیدن شما به موفقیت می شود، خرابکاری کنند. (بدون اینکه حتی عمدی در کار باشد).
شما هم احتمالا افراد منفی در زندگی تان داشته باشید. ممکن است با یکی از همین افراد منفی ازدواج کرده باشید. شما مجبور نیستید این افراد را رها کنید (اگر چه گاهی رها کردن آن ها عاقلانه به نظر می رسد). اما شاید لازم باشد تا میزان زمانی که با آنها می گذرانید را تنظیم کنید.
انرژی خود را بر اساس این جمله صرف نکنید که: «هر کسی زود اومد باید زودتر خدمات بگیره» مراقب باشید که با چه کسانی وقتتان را صرف می کنید. اگر کسانی را اطراف خود دارید که چنین چیزهایی را می گویند:
– من همیشه به همین ترتیب انجام داده ام.
– اگر خراب شد، سعی نکن درستش کنی.
– از چارچوب خارج نشو.
– لقمۀ گنده تر از دهنت رو برندار.
– نمی تونی یه خرده بیشتر به درد بخور باشی؟
– از قواعد پیروی کن.
– ما اجازه نداریم که اشتباه کنیم.
– قوانین و قواعد به نفع شما تنظیم شده اند.
– این کار خود نمایی نیست؟
– این کار هیچ وقت عملی نیست.
– تا به حال هیچ کس آن را انجام نداده است.
این ها علامت خطرهایی است که نشان می دهد شما با افردای احاطه شده اید که جلوی پیشرفتتان رامی گیرند. (به عبارت دیگر شما به آن ها اجازه می دهید تا باعث عقب ماندگی تان شوند.)
مراقب باشید! چرا که وقتی دربارۀ آزاد کردن خلاقیتتان صحبت می کنیم، منظورمان ایدههایتان هستند. ایدههایی که قدرت ذاتی فوق العاده ای دارند.
ایده ها وقتی متولد می شوند، موجودات شکننده ای هستند. آن ها با یک بی اعتنایی یا ابروی بالا رفته کشته می شوند.
شما به افردای نیاز دارید که اید های شما را پرورش دهند. ایده ها از طریق خودشان تغذیه می شوند. یک ایده بر روی سایر ایده ها ساخته می شود تا ایده ی قوی تری به وجود آید.
اغلب موفقیت ها چیز جدیدی نیستند، بلکه حاصل ترکیب دو المان موجود و تولید مفهومی جدید هستند.
به من ایدۀ جدیدی بدهید تا به شما ایدۀ قدرتمندی تحویل دهم. از ایده های جدید نترسید. از ایده های قدیمی که تاریخ انقضای آنها تمام شده است بترسید.
بسیاری از موفقیت ها زمانی حاصل می شوند که فرضیه ها را زیر سوال ببرید. یک فرد معمولی هم می تواند به جواب های اشتباه پی ببرید. نبوغ در این است که سوال های اشتباه را شناسایی کنید.
پیشنهاد دومی که به دوستم دادم این بود که هر سال در 2 سمینار با موضوعی غیرمرتبط با رشته اش شرکت کند.
چرا که در این حالت می تواند در سطحی گسترده، متفاوت تر فکر کند. هر سال به دنبال 2 سمینار هستم که در آن شرکت کنم. سمیناری که در آن احمق ترین فرد سمینار باشم!
من نمی توانم سمینار خاصی را به شما پیشنهاد کنم ولی خودتان می توانید آنها را پیدا کنید. اگر خرده فروش هستید، به سمینار بازاریابی اینترنتی بروید، اگر در حوزۀ بازاریابی اینترنتی هستید به سمیناری در زمینۀ تولید بروید.
برای داشتن تفکر انتقادی باید به چالش کشیده شوید. شما نیاز به چالش هایی دارید که باعث می شود خلاقانه، انتقادی، منطقی و جانبی فکر کنید.
بدیهی است که ما هنجارهای فرهنگی، روشهای عملیاتی استاندارد، بهترین شیوه و بسیاری قوانین دیگر داریم. قواعد و روش ها مفید و ضروری هستند.
اما به خاطر داشته باشید: «همۀ نو آوری ها، پیشرفت های چشمگیر بشر و تقریبا هر موفقیت چشمگیری باید خارج از چارچوب قواعد صورت گیرد.» در غیر این صورت شاید هیچ وقت اتفاق نمی افتادند.
شما در برخورد با مفاهیم منطقی باید بپرسید که چرا؟ و اگر شما نپرسید، فرد دیگری وارد عمل می شود و می پرسد: چرا شما؟
4.8/5 - (17 امتیاز)
4 دیدگاه دربارهٔ «خلاقیت از نگاه رندی گیج»
Mohamad Reza
سلام
مرسی از مطلب مفیدتون بسیار عالی بود
جالب بود برام من اسم این شخص رو شنیده بودم ولی نمیدونستم داستانش چیه
سلام
مرسی از مطلب مفیدتون بسیار عالی بود
جالب بود برام من اسم این شخص رو شنیده بودم ولی نمیدونستم داستانش چیه
واقعا عالی
عالی
استفاده کردم
خیلی عالی